✅ امر واقع این است که گرچه در جهان معاصر؛ آزادی، توسعه و عدالت، سه ارزش اساسی بسیاری از انسانها محسوب میشوند؛ اما در عین حال اختلافنظرهای شدیدی، هم در مورد مفهوم هر یک از این سه ارزش به طور جداگانه و هم در مورد امکان سازگاری و رتبهبندی آنها در چارچوب یک نظام ارزشی واحد وجود دارد. در یک رشته نوشته، تلاش میشود تا با استفاده از آراء آمارتیا سن، داگلاس نورث و جان رالز، امکان سازگاری و رتبهبندی این سه ارزش اساسی در چارچوب یک نظام ارزشی واحد بررسی شود.
✅ اگر از ارتباط آزادی و توسعه شروع کنیم، سن در اولین بند از کتاب توسعه به مثابه آزادی، پیشنهاد میکند که لفظ توسعه به شرح زیر بر مبنای آزادیهای واقعی معنا شود:
✅ «در اینجا استدلال میشود، توسعه میتواند به منزله یک فرآیند بسط آزادیهای واقعی که مردم را برخوردار میکند فهمیده شود. تمرکز بر آزادیهای انسانی در مقابل دیدگاههای محدودتر توسعه، از قبیل شناسایی توسعه با رشد محصول ناخالص ملی یا با افزایش در درآمدهای شخصی یا با صنعتی شدن یا با پیشرفت تکنولوژیکی یا با نوشدن اجتماعی قرار دارد. البته رشد GNP یا درآمدهای شخصی میتوانند به منزله وسایلی برای بسط آزادیهای برخوردارشده توسط اعضای جامعه، بسیار مهم باشند؛ اما آزادیها همچنین به تعیینکنندههای دیگر نیز بستگی دارند، از قبیل ترتیبات اجتماعی و اقتصادی (به عنوان مثال تسهیلات آموزش و مراقبتهای بهداشتی) همچنین حقوق سیاسی و مدنی (به عنوان مثال آزادی مشارکت در بحث و بررسی دقیق عمومی). به نحو مشابه، صنعتی شدن یا پیشرفت تکنولوژی یا نوشدن اجتماعی میتوانند به طور قابل ملاحظهای به بسط آزادی انسانی کمک کنند؛ اما آزادی به عوامل موثر دیگر نیز بستگی دارد. اگر آزادی چیزی است که توسعه را به پیش میبرد، پس یک استدلال عمده به نفع تمرکز بر آن هدف فراگیر وجود دارد، به جای [تمرکز] بر وسایل خاص یا فهرست مشخصاً منتخبی از وسایل. دیدن توسعه برحسب بسط آزادیهای اساسی، توجه را به اهدافی که توسعه را مهم میسازند هدایت میکند، به جای صرفِ توجه به وسایلی که، در بین چیزهای دیگر، نقش برجستهای در این فرآیند ایفا میکنند.»
✅ در مورد مطالب این بند اساسی، چند نکته قابل ذکر است. اولاً باید توجه کرد که «معنای توسعه»، توسط نظریهپردازان توسعه، «کشف» نمیشود؛ بلکه «خلق» و «پیشنهاد» میشود، برخلاف مثلاً کشف و نه خلق فرمول شیمیایی یک ماده توسط یک شیمیدان. بنابراین در اینجا با مجموعهای از معانی مختلف پیشنهادی برای لفظ توسعه مواجه هستیم که یکی از آنها معنای پیشنهادی سن است. از این رو در مواجهه با این مجموعه معانی، این پرسش مهم قابل طرح است که چگونه میتوان از بین اعضای این مجموعه، معنای «قابل قبول» توسعه را شناسایی و انتخاب کرد؟ خودِ سن در این بند، از «محدودتر» بودن سایر معانی توسعه در مقابل معنای پیشنهادی خود سخن میگوید؛ ولی میتوان پرسید که آیا سن، هر معنایی را که از معنای پیشنهادیش «گستردهتر» باشد؛ بر معنای پیشنهادی خود ترجیح خواهد داد؟
✅ به نظر نمیرسد چنین باشد؛ اما اگر رد یا قبول معانی پیشنهادی مختلف برای توسعه، صرفاً بر مبنای سلیقه شخصی غیرقابل مقایسه اشخاص مختلف نباشد، لاجرم باید به معیار یا معیارهایی میانفردی برای این رد و قبول متوسل شد و پرسش اساسیتر این که مرجعیت خود آن معیارها از کجا ناشی میشود؟ پاسخی که به ذهن میرسد این است که چون توسعه یک ارزش است، باید سازگار با نظام ارزشی هر فرد و در نظم سلسله مراتبی آن نظام ارزشی قرار گیرد تا پذیرفته شود. در نوشتههای بعدی، نکاتی بیشتری در مورد این بخش از نظرات سن بیان خواهد شد.