️این روزهای اقتصاد ایران، بحث بورس و گسترش بازار بورس است. توجه سیاستگذار بر این امر با این منطق هست که گسترش و رشد بی رویه نقدینگی در سالهای اخیر بدلیل تحریمها و کسری بودجه پنهان و آشکار بجای حرکت به سمت بازارهای موازی (مسکن، ارز، سکه و طلا، خودرو و...) به بازار بورس حرکت کند، که پشتوانهای برای حرکت تولید باشد.
❄️سوال مهمیکه مطرح هست آیا بواقع ظرفیت بورس و پذیرش سهام بیش از این هست و چنین تمرکزی بر بورس موجب حباب نمیشود. اساتید و کارشناسان اقتصاد بورس پاسخهای متفاوتی و گاه متضاد داده اند. برخی گفته اند که ظرفیت بورس بیش از اینها هست و برخی اعتقاد دارند که بورس وارد حباب شده و مانند چند سال پیش رکود و سقوط سهامیرا تجربه خواهد کرد.
1- منطق کسانی که اعتقاد به حبابی بودن بورس دارد متعدد هست. برخی نکات مهم آنان به این شرح است: وجود رانت اطلاعاتی در بورس و عدم شفافیت، حباب سهام شرکتهای ورشکسته، تسری سو مدیریت از سایر بخشهای اقتصادی به بورس و جبران مافات، جبران کسری بودجه از طریق بورس، انتقال تورم ظاهری به تورم پنهانی در بورس، بالاتر رفتن حجم نقدینگی فراتر از حجم بورس، غیرمنطقی بودن تغییرات سهام شرکتها، فرار مالیاتی از ادامه معافیت مالیاتی سهامداران از طریق کاهش سرمایه در گردش اشخاص و مصون ماندن از پرداخت مالیات، نابسامانی بازارهایی نظیر ارز طلا و سکه و کنترل تصنعی دولت بر آنها و ... دلایلی دیگر.
2- منطق کسانی که اعتقاد به گسترش بورس دارند و میگویند بورس حبابی نیست.رشد بالای نقدینگی میتواند جذب بورس گردد و ضد تورمیعمل کند چرا که گسترش تقاضای تورمیرا محدود میکند، سهام و بورس پشتوانه تولید و اشتغال است و با تزریق آن به تولید عرضه را گسترش میدهد که این خود تورم را محدود میکند، ظرفیت خالی برای ورود سرمایه گذاری حرفهای بصورت مستقیم برای ورود به معملات سهام وجود دارد، محاسبه ظرفیت دلاری بورس نشان از ظرفیت بالای توسعه بورس است، شرایط فعلی بورس بسیار پایین تر از شرایط حبابی دوران مشابه قبلی است تا به سقوط بازار منجر شود، بورس جای ظرفیت سازیهای جدید زیادی دارد یک نمونه آن سهام عدالت و نمونه دیگر باشگاههای مردمیپرسپولیس و استقلال و...، جای توسعه ابزارهای مالی متنوع و ساده وجود دارد تا استقبال عموم از بورس را گسترش دهد، و ...دلایل دیگر.
3- تشکیل اتاق فکر بورس: از منظر نگارنده منطق هر دو گروه در شرایط مکان و زمان خود میتواند درست باشد. این سیاستگذار است که میتواند در این خصوص هوشمندانه عمل نماید و تعبیه بستههای سیاستی مناسب و در بستر زمانی مناسب آتی شرایط اقتصاد بورس را از شباهتهای بند اول دور و دورتر نماید و به بند دوم نزدیک تر نماید. پیشنهاد میشود اتاق فکر بورس متشکل از اساتید خبره دانشگاه، مدیران مجرب مرتبط گذشته و مدیران فعلی مرتبط تشکیل گردد و تمامیاطلاعات و نیز تغییرات بورس بصورت آنلاین و شفاف در اختیار و رصد این اتاق فکر قرار گیرد تا بورس بتواند از پرتگاههای خطرناک بالقوه به سلامت مدیریت شود و عبور کند.
4- ظرفیت بهینه بورس چقدر است؟ هر چند اظهارنظر دو گروه (شامل بندهای یک و دو) بصورت بالقوه قابل مداقه هست، ولی هیچکدام شاخص یا شاخصهایی علمیو آماری ندارند و ارایه نمیکنند که چرا بورس وارد حباب شده و یا چرا بورس حباب ندارد. ظاهرا مطالعهای علمیهم در این خصوص تاکنون انجام نشده باشد تا به استناد آن بتوان اعمال سیاست و مدیریت کرد. اگر شروع تشکیل سرمایه (بصورت مدرن امروزی) را از دوران صفویه در نظر گیریم، و افزایش سرعت آن را از دوران امیرکبیر به بعد در اقتصاد ایران بدانیم، قطعا حجم سرمایه متراکم اقتصاد ایران خیلی بیشتر از حجم نقدینگی موجود است. در اینصورت ظرفیت خالی بورس بالاست. غیر از حجم متراکم سرمایه: اگر نیروی انسانی ساده و ماهر و تحصیل کرده، سرمایه انسانی، نیروهای کارآفرین و مدیران نخبه و برتر، سرمایههای طبیعی و مادی در ایران و ... از جمله موارد دیگر موثر در ظرفیت بالقوه تولید را وارد چرتکه محاسباتی نماییم ظرفیت بورس بمراتب بالاتر (از مورد اشاره) است.
5- با عنایت به ظرفیت مورد اشاره بند چهارم: چابک سازی نیروی انسانی، تربیت نیروی انسانی متخصص، مدیریت بورس بر مبنای شایسته سالاری، ایجاد شفافیت کامل در همه زمینههای بورس، فراهم نمودن زمینه آموزش همگانی بورس برای مردم، فرهنگ سازی مناسب در این خصوص، ایجاد ابزارهای مالی و متنوع، وارد کردن شرکتهای سودده با اطلاعات شفاف مبتنی بر خصوصی سازی شفاف، سیطره مدیریتی و حقیقی اتاق فکر بورس (مورد اشاره بند سوم) بر تصمیمات بورسی کوتاه و بلندمدت و... میتواند به سیاستگذاری امر کمک نماید.