loading...

Economy Scientific Society of Shiraz Azad University

انجمن علمی اقتصاد دانشگاه آزاد واحد شیراز

بازدید : 318
يکشنبه 13 ارديبهشت 1399 زمان : 19:23

این روزهای اقتصاد ایران، بحث بورس و گسترش بازار بورس است. توجه سیاستگذار بر این امر با این منطق هست که گسترش و رشد بی رویه نقدینگی در سال‌های اخیر بدلیل تحریم‌ها و کسری بودجه پنهان و آشکار بجای حرکت به سمت بازارهای موازی (مسکن، ارز، سکه و طلا، خودرو و...) به بازار بورس حرکت کند، که پشتوانه‌‌‌ای برای حرکت تولید باشد.

سوال مهمی‌که مطرح هست آیا بواقع ظرفیت بورس و پذیرش سهام بیش از این هست و چنین تمرکزی بر بورس موجب حباب نمی‌شود. اساتید و کارشناسان اقتصاد بورس پاسخ‌های متفاوتی و گاه متضاد داده اند. برخی گفته اند که ظرفیت بورس بیش از این‌ها هست و برخی اعتقاد دارند که بورس وارد حباب شده و مانند چند سال پیش رکود و سقوط سهامی‌را تجربه خواهد کرد.

1- منطق کسانی که اعتقاد به حبابی بودن بورس دارد متعدد هست. برخی نکات مهم آنان به این شرح است: وجود رانت اطلاعاتی در بورس و عدم شفافیت، حباب سهام شرکت‌های ورشکسته، تسری سو مدیریت از سایر بخش‌های اقتصادی به بورس و جبران مافات، جبران کسری بودجه از طریق بورس، انتقال تورم ظاهری به تورم پنهانی در بورس، بالاتر رفتن حجم نقدینگی فراتر از حجم بورس، غیرمنطقی بودن تغییرات سهام شرکت‌ها، فرار مالیاتی از ادامه معافیت مالیاتی سهامداران از طریق کاهش سرمایه در گردش اشخاص و مصون ماندن از پرداخت مالیات، نابسامانی بازارهایی نظیر ارز طلا و سکه و کنترل تصنعی دولت بر آنها و ... دلایلی دیگر.

2- منطق کسانی که اعتقاد به گسترش بورس دارند و می‌گویند بورس حبابی نیست.رشد بالای نقدینگی میتواند جذب بورس گردد و ضد تورمی‌عمل کند چرا که گسترش تقاضای تورمی‌را محدود می‌کند، سهام و بورس پشتوانه تولید و اشتغال است و با تزریق آن به تولید عرضه را گسترش می‌دهد که این خود تورم را محدود می‌کند، ظرفیت خالی برای ورود سرمایه گذاری حرفه‌‌‌ای بصورت مستقیم برای ورود به معملات سهام وجود دارد، محاسبه ظرفیت دلاری بورس نشان از ظرفیت بالای توسعه بورس است، شرایط فعلی بورس بسیار پایین تر از شرایط حبابی دوران مشابه قبلی است تا به سقوط بازار منجر شود، بورس جای ظرفیت سازی‌های جدید زیادی دارد یک نمونه آن سهام عدالت و نمونه دیگر باشگاه‌های مردمی‌پرسپولیس و استقلال و...، جای توسعه ابزارهای مالی متنوع و ساده وجود دارد تا استقبال عموم از بورس را گسترش دهد، و ...دلایل دیگر.

3- تشکیل اتاق فکر بورس: از منظر نگارنده منطق هر دو گروه در شرایط مکان و زمان خود می‌تواند درست باشد. این سیاستگذار است که می‌تواند در این خصوص هوشمندانه عمل نماید و تعبیه بسته‌های سیاستی مناسب و در بستر زمانی مناسب آتی شرایط اقتصاد بورس را از شباهت‌های بند اول دور و دورتر نماید و به بند دوم نزدیک تر نماید. پیشنهاد می‌شود اتاق فکر بورس متشکل از اساتید خبره دانشگاه، مدیران مجرب مرتبط گذشته و مدیران فعلی مرتبط تشکیل گردد و تمامی‌اطلاعات و نیز تغییرات بورس بصورت آنلاین و شفاف در اختیار و رصد این اتاق فکر قرار گیرد تا بورس بتواند از پرتگاههای خطرناک بالقوه به سلامت مدیریت شود و عبور کند.

4- ظرفیت بهینه بورس چقدر است؟ هر چند اظهارنظر دو گروه (شامل بندهای یک و دو) بصورت بالقوه قابل مداقه هست، ولی هیچکدام شاخص یا شاخص‌هایی علمی‌و آماری ندارند و ارایه نمی‌کنند که چرا بورس وارد حباب شده و یا چرا بورس حباب ندارد. ظاهرا مطالعه‌‌‌ای علمی‌هم در این خصوص تاکنون انجام نشده باشد تا به استناد آن بتوان اعمال سیاست و مدیریت کرد. اگر شروع تشکیل سرمایه (بصورت مدرن امروزی) را از دوران صفویه در نظر گیریم، و افزایش سرعت آن را از دوران امیرکبیر به بعد در اقتصاد ایران بدانیم، قطعا حجم سرمایه متراکم اقتصاد ایران خیلی بیشتر از حجم نقدینگی موجود است. در اینصورت ظرفیت خالی بورس بالاست. غیر از حجم متراکم سرمایه: اگر نیروی انسانی ساده و ماهر و تحصیل کرده، سرمایه انسانی، نیروهای کارآفرین و مدیران نخبه و برتر، سرمایه‌های طبیعی و مادی در ایران و ... از جمله موارد دیگر موثر در ظرفیت بالقوه تولید را وارد چرتکه محاسباتی نماییم ظرفیت بورس بمراتب بالاتر (از مورد اشاره) است.

5- با عنایت به ظرفیت مورد اشاره بند چهارم: چابک سازی نیروی انسانی، تربیت نیروی انسانی متخصص، مدیریت بورس بر مبنای شایسته سالاری، ایجاد شفافیت کامل در همه زمینه‌های بورس، فراهم نمودن زمینه آموزش همگانی بورس برای مردم، فرهنگ سازی مناسب در این خصوص، ایجاد ابزارهای مالی و متنوع، وارد کردن شرکت‌های سودده با اطلاعات شفاف مبتنی بر خصوصی سازی شفاف، سیطره مدیریتی و حقیقی اتاق فکر بورس (مورد اشاره بند سوم) بر تصمیمات بورسی کوتاه و بلندمدت و... می‌تواند به سیاستگذاری امر کمک نماید.

رفتار گله‎ ای در بازار بورس
برچسب ها
بازدید : 208
پنجشنبه 10 ارديبهشت 1399 زمان : 16:25

◻️ وقتی دولت از لایحه بودجه سال ۱۳۹۹ رونمایی کرد، اکثریت کارشناسان اقتصادی اعلام کردند که منابع درآمدی در بودجه عمومی‌غیر واقعی و تحقق آن ممکن نیست.

از طرف دیگر با شیوع کرونا ویروس در اسفند ۱۳۹۸ و استمرار آن در فروردین ۱۳۹۹ روزنه‌های امید دولت برای تحقق حدود ۱۹۵ هزار میلیارد تومان درآمدهای مالیاتی برای سال جاری بسته شد.

علاوه بر این صرف نظر از امکان صادرات ۱ میلیون بشکه نفت در سال ۱۳۹۹، سقوط قیمت نفت به کمتر از نصف رقم پیش بینی شده در بودجه سال جاری (۵۰ دلار)، نگرانی دولت برای تحقق منابع درآمدی پیش بینی شده در بودجه عمومی‌را دو چندان نمود.

حالا فقط یک کارت بازی برای تحقق بخشی از منابع درآمدی بودجه عمومی‌و جبران کسری سایر منابع باقی مانده و آن واگذاری بالغ بر ۱۲۴ هزار میلیارد تومان دارایی‌های مالی دولت در سال ۱۳۹۹ می‌باشد.

در واقع تاکید مستمر رئیس دولت مبنی بر تسریع در واگذاری دارایی‌های دولت به مردم در سال ۱۳۹۹ و مامور کردن وزیر اقتصاد برای سرعت بخشیدن به این واگذاری‌ها و آنچه در یکماه گذشته انجام شده و در پیش است از این زاویه قابل بررسی است.

بدیهی است دولت تلاش دارد آخرین کارت بازی خود برای تحقق حداقل بخشی از منابع درآمدی در بودجه عمومی‌سال ۱۳۹۹ را به بهترین شکل ممکن استفاده نماید. لذا در برنامه‌‌‌ای هماهنگ تلاش نموده بستر مورد نظر را فراهم نماید.

سرکوب بازار ارز، کاهش نرخ سود سپرده‌های بانکی، ادامه آشفتگی بازار مسکن، خودرو و ورود قیمت‌های آنها به کرانه‌های بالا و دارای ریسک زیاد و بازدهی اندک در کوتاه مدت از یکسو و نبود چشم اندازی روشن برای کنترل تورم ۴۱ درصدی به ثبت رسیده در سال ۱۳۹۸ و رشد بی قاعده و وسوسه برانگیز شاخص بورس از سوی دیگر، بستر بازی دولت با کارت آخر را فراهم نموده است‌.

◻️ در واقع دولت دارایی‌های کارگزاران اقتصادی را برای پوشش کسری بودجه سال ۱۳۹۹ گروگان گرفته است. حتی اگر هدف دولت برای این انتخاب را با ارزش و لازم بدانیم، هنوز یک سوال مهم باقی خواهد ماند و آن این است که فردا تامین مالی دولت در بازار سرمایه سرنوشت دارایی‌های کارگزاران اقتصادی چه خواهد شد؟!

قالب Cavalier | قالب html مخصوص سایت های بازی جادوگر Cavalier
بازدید : 554
پنجشنبه 10 ارديبهشت 1399 زمان : 16:25

🖍 در مفاهیم اقتصادی و مالی افراد از نظر طبیعت و رویکرد مسایل اقتصادی و مالی به سه دسته تقسیم میشوند: افراد ریسک پذیر، افراد ریسک متوسط (ریسک خنثی) و افراد ریسک گریز. بطور معمول افراد ریسک پذیر به دنبال سرمایه گذاری در داراییهایی هستند که بازدهی بیشتری دارد ولو اگر نوسان پذیری آن (در جهت کاهش و یا افزایش از میانگین بازدهی) بیشتر باشد. از طرف دیگر افراد ریسک گریز دنبال سرمایه گذاری در دارایی با ریسک یا نوسان پذیری پایین هستند ولو اگر بازدهی آن پایین تر باشد. گروه دوم (ریسک متوسط) بین ایندو قرار میگیرند.

🖍 در ایران به عنوان مثال بازدهی بلندمدت سرمایه گذاری روی زمین و مسکن یکسان است ولی نوسانات قیمت زمین حول میانگین بسیار بیشتر از نوسات قیمت مسکن حول میانگینش است. در اینصورت افراد ریسک پذیر اگر در زمان مناسب سرمایه گذاری خود را روی زمین انجام دهند (وقت مناسب برای خرید مشخص کنند و وقت مناسب برای فروش) احتمالا سوددهی و بازدهی بیشتری را کسب خواهند کرد همانطور که اگر وقت شناسی مناسبی نداشته باشند ضرر بیشتری خواهند کرد.

🖍 در خصوص مثالهای بعدی باید گفت بازدهی ارز از بازدهی طلا (سکه، طلای ساخته شده و طلای آب شده) در طول زمان از نوسان کمتری برخوردار است. چون نوسان طلا تابعی از قیمت جهانی طلا (به دلار) است و لذا هم با تغییر قیمت ارز تغییر میکند و هم با تغییر قیمت جهانی طلا. و لذا هر چند طلا دارای ریسک بیشتری است ولی اگر سرمایه گذار هوشمند عمل نماید بازدهی بیشتری کسب میکند.

🖍 بحث دیگری که به افراد ریسک پذیر و ریسک گریز ارتباط دارد درجه نقدپذیری دارایی است. درجه نقدپذیری (سرعت تبدیل شدن به پول نقد) ارز از سکه طلا بیشتر است و سکه طلا از طلای ساخته شده و طلا از سهام نقد پذیر تر است و الی آخر. بنابراین در اینگونه سرمایه گذارایها افراد ریسک پذیر و ریسک گریز این مفاهیم را هم مد نظر قرار میدهند.

💠 گروگان گیری دارایی های کارگزاران اقتصادی برای پوشش کسری بودجه
بازدید : 317
پنجشنبه 10 ارديبهشت 1399 زمان : 16:25

خوش‌بختانه سواد و اطلاعاتم در این حوزه‌ها صفر (یا حداقل زیر میانگین جامعه) است. در نتیجه در مورد قیمت آینده ارز و نفت و طلا و بورس و بیت‌کوین و مسکن و تشخیص حباب بودن یا نبودن آن‌ها تحلیلی نداشته‌ام‌ و تا جایی که بتوانم هم نخواهم داشت. نگرانی هم بابت غلط بودن پیش‌بینی‌ام ندارم.

خوانندگان گرامی‌سوالات و نقدهای بسیار خوبی طرح کردند و از جمله پرسیدند پس اقتصاد و اقتصادسنجی به چه درد می‌خورد؟

در پاسخ گفتم: یک مغالطه منطقی این است که بگوییم مدل‌های اقتصادسنجی در پیش‌بینی قیمت بیت‌کوین و طلا شکست می‌خورند، پس اقتصادسنجی به درد نمی‌خورد! البته برخی اقتصادخوانده‌ها هم در خلق این مغالطه شریک هستند چون اقتصادسنجی را به همین عنوان به جامعه می‌فروشند.

در واقعیت یکی از کاربردهای مهم اقتصادسنجی «آزمون کردن» این «فرض» است که «آیا اساسا این قیمت‌ها قابل پیش‌بینی هستند یا نه» و خود اقتصادسنجی به این جواب می‌رسد که در اکثر موارد «خیر»! (توضیح فنی: کار اصلی اقتصادسنجی آزمون درست نظریه‌ها بر اساس شواهد مبتنی بر داده‌ها است.(

دوست جامعه‌شناس فرهیخته‌ای هم به درستی اشاره کردند که «جواب این است که علم اقتصاد به درد این می‌خورد که به جامعه بشری بگوید دقیقا دنبال پیش بینی پذیری چه پدیده‌های نباشد

باز دوستان گرامی‌نکات و سوالات و نقدهای بسیار خوبی طرح کردند. از جمله پرسیدند که پس علمی‌که نمی‌تواند پیش بینی کند به چه دردی می‌خورد و آیا اساسا علم (ابطال‌پذیر) هست؟

توضیح دادیم که لزوما این طور نیست. کار علم اقتصاد تبیین روابط علی بین متغیرها است. اتفاقا مدل‌های تبیین‌گر را خیلی خوب می‌توانیم ابطال کنیم (کاری که همه علوم می‌کنند). مدل را تحت شرایط مختلف ورودی قرار می‌دهیم و مقدار «تخمین‌زده شده با مدل» را با «واقعیت» مقایسه می‌کنیم ولی نه روی زمان بل‌که روی فضای حالت.

گفتند پس مدل اقتصادی که می‌گویید «تبیین‌گر» است چیست؟ از این توضیح استفاده کردیم: مدل اقتصادی چیست و چه چیزی نیست؟ در ساده‌ترین حالت ما داریم می‌گوییم که «تابعی» کشف کرده‌ایم که رابطه بین یک متغیر و متغیر دیگر را (با یک جمله خطای (e تبیین می‌کند. پس Y=F(X,e) که در واقعیت X مثلا می‌تواند میزان سرمایه‌گذاری روی تغذیه کودکان و Y دست‌مزد آنان در بزرگ‌سالی باشد. یا مثلا X میزان رشد نقدینگی و Y تورم است.

ادعای اقتصاددانان این است که «تابع» F را کشف کرده‌اند (تبیین نظری روابط بین متغیرهای مختلف) و طبعا در طول زمان با رشد فهم ما از دنیای واقع تابع (F)، از جمله خطا یعنی e کاسته شده و به ورودی‌های شناخته‌ شده مدل اضافه می‌شود. ولی دانستن تابع F به هیچ وجه به این معنی نیست که من اگر مجموعه اطلاعات زمان t را داشته باشم (همه چیز را الان بدانم)، بتوانم مقدار Y_{t+1 را پیش‌بینی کنم. چرا؟ چون برای «پیش‌‌بینی» مقدار دوره بعد Y باید مقدار دوره بعد X را داشته باشم. ما می‌توانیم «تبیین‌گر» خیلی خوبی باشیم ولی «پیش‌بینی»‌‌گری خاصی روی زمان نداشته باشیم. (و البته بنا به توضیح دوستی، در برخی مدل‌های خاص مثل سری-زمانی ممکن است Y همان X_{t+1باشد ولی این حالت خیلی خاص است.(

مثلا می‌توانیم خیلی خوب توضیح بدهیم که اگر دولت سیاست الف را اجرا کند نتیجه چه خواهد شد. خود این دانش خیلی مفید است و به درد درک دنیا و تحلیل سیاست‌ها و طراحی سیاست بهینه می‌آید و ابطال‌پذیر هم هست. ولی نمی‌توانیم بگوییم که فردا چه خواهد شد (پیش‌بینی) چون نمی‌دانیم که دولت قرار است فردا چه کار کند. شبیه پزشکی که می‌گوید اگر ویروس فلان بیاید چه اتفاقی برای سلامت مردم می‌افتد و چه کار باید بکنند. ولی این پزشک هیچ قدرتی برای پیش‌بینی این که آیا ویروس فردا می‌آید یا نه ندارد.

ریسک پذیر در برابر ریسک گریز (مثال موردی: اقتصاد ایران)
بازدید : 328
دوشنبه 7 ارديبهشت 1399 زمان : 11:22

🔹این روزها با هر کس صحبت میکنی یا بدنبال گرفتن کد در بورس است و یا پای کامپیوتر بورس بازی و خرید و فروش سهام می‌کند. برای من خیلی جای تعجب بود که چطور وقتی رونقی در کارخانجات نیست و اتفاق خاصی نیفتاده و حتی بخاطر کرونا در رکود اقتصادی هستیم؛ چرا باید بر خلاف منطق اقتصاد، سهام شرکت‌ها به یکباره اینقدر افزایش پیدا کند و حتی بازار سرمایه اعتنایی هم به تحولات نفتی جهان نکند و روند صعودی خود را ادامه دهد.

🔹 دلایل مختلفی برای رشد بیسابقه و یکباره بازار سرمایه وجود دارد که ساده ترین آن بیکاری مردم و خانه نشینی بخاطر کرونا است. مردم ترجیح می‌دهند حالا که بخاطر کرونا نمی‌توانند از خانه خارج شوند، سرمایه‌های خرد خود مثلا ۲۰ تا ۱۰۰ میلیون تومان را وارد بازار بورس کنند تا هم سودی برده باشند و هم از بیکاری نجات پیدا کنند. اما همه ماجرا این نیست ، بلکه اصل قضیه به کسری بودجه دولت در سال ۹۹ باز میگردد.

🔹دولت علاوه بر کسری بودجه با مشکل تحریم و شیوع کرونا و رکود اقتصادی ، بیکاری ، کاهش بیسابقه قیمت نفت و عدم تحقق درآمد‌های مالیاتی هم مواجه است که مشکلات کسری و فقدان بودجه را چند برابر کرده است. پیش بینی‌ها این بود که کسری بودجه از دوران جنگ تحمیلی هم بدتر شود لذا دولت برای جبران کسر بودجه خود اقداماتی به اجبار باید انجام می‌داد که اولین گام ، کاهش سهم صندوق توسعه ملی از در آمدهای نفتی تا ۲۰ درصد بود ، که از این محل حدود ۴۰ هزار میلیارد تومان از کسری بودجه جبران می‌شد ، بخش دیگر کسری را با فروش اوراق جبران کرد اما باز هم یکصد هزار میلیارد تومان کسری وجود داشت که باید از منابع مختلف تامین کند.

🔹یکی از بهترین منابع جبران کسری بودجه ، بازار سرمایه بود که دولت باید کاری می‌کرد که با جذاب کردن بازار سرمایه ، سرمایه‌های سرگردان مردم جذب این بازار شود . لذا با این هدف سود سپرده‌های بانکی را از ۲۱ ، ۲۰ و ۱۸ درصد به ۱۵ درصد کاهش داد تا سپرده بانکی جذابیت قبل را برای مردم نداشته باشد و مردم ترغیب شوند به بازار سرمایه روی آورند، همچنین قیمت دلار را افزایش داد.

🔹نکته دیگر این که دولت باید سهام بنگاه‌های دولتی را در بازار بورس عرضه کند تا از فروش سهام کارخانجات بتواند کسری بودجه خود را جبران کند ، به همین دلیل سهام شستا یکی از بزرگترین هلدینگ‌های کشور را در بورس عرضه کرد و توجه مردم را بیش از پیش به این بازار جلب کرد . دولت برنامه دارد ۵۵ هزار میلیارد تومان از فروش سهام دولتی در بازار سرمایه تامین کند. لذا چاره‌‌‌ای ندارد مگر این که بازار سرمایه را رونق دهد که این کار در شرف انجام است.

🔹سیاست دولت و هجوم مردم به بورس باعث شده در سهام خیلی از شرکت‌ها که در بورس عرضه شده اند حباب بزرگی ایجاد شود. رییس سابق سازمان مالیاتی می‌گوید ، شرکتی در بورس که شش ماه تعطیل بوده و به قیمت ۲۰ میلیارد تومان فروخته شد ارزش آن طی این مدت به ۳۸۰۰ میلیارد تومان رسید. شرکت دیگری که سه سال است طبق حسابرسی‌های صورت گرفته ورشکسته اعلام شده سهام آن از ۶۰ تومان به ۶۰۰۰ هزار تومان رسیده است که از نظر علم اقتصاد این کاملا غیر منطقی است.

🔹لذا با این تحلیل سهام اولی‌ها باید بسیار مراقب باشند که با ترکیدن حباب بورس و آشکار شدن ارزش واقعی سهام شرکت‌ها زیان نکنند. به همین دلیل همه کسانی که در بازار سرمایه تازه وارد هستند به چند نکته باید توجه کنند . مردم به هیچ‌وجه نباید سرمایه اصلی زندگی خود را وارد بورس کنند یا بخاطر کسب سود بیشتر لوازم اولیه زندگی خود را بفروشند بلکه باید پول مازاد خود را به بازار سرمایه بیاورند. خریداران سهام باید بازی در بازارسرمایه را خوب بشناسند و بدانند چه سهامی‌را باید بخرند ؟ چه زمانی بخرند ؟ و چه زمانی از آن خارج شوند؟

🔹سهامدار بورس باید صبور باشد و با هر اقدام هیجانی جو گیر نشده و فوری خرید یا فروش نکند . در شرایط کنونی که بازار سرمایه ریسکی است ، افراد با تجربه و مسلط به بازار سرمایه سهام خود را با قیمت خوب می‌فروشند و بتدریج از بازار خارج می‌شوند تا شرایط تثبیت شود . بهترین اقدام برای بورس اولی‌ها این است که حتما از طریق صندوق‌های بورسی اقدام به خرید و فروش سهام کنند که زیان نکنند و افراد صاحبنظر بر سرمایه آن‌ها نظارت داشته باشند.

دانلود رایگان جزوه حسابداری مالیاتی
بازدید : 186
دوشنبه 7 ارديبهشت 1399 زمان : 11:22

درحال‌حاضر نسبت ارزش بازار بورس به حجم نقدینگی بیش از دو برابر میانگین سال‌های ۹۳ تا ۹۷ است.

بازار بورس ایران در دوره‌های مختلف کم‌وبیش با بورس‌های جهانی هم‌ساز بود؛ اما اکنون در پی شیوع کرونا شاخص‌های بورس جهانی همه کاهشی بوده و بورس ایران خلاف قاعده جهانی وارد دوره «طلایی و سرمستی"شده است.

این مورد را در کنار وضعیت اقتصادی ایران بگذارید با رشد فعلی بورس نمی‌توان خوش خیال سرمست بود، اپ درحال‌حاضر ارزش شرکت‌های بورسی به پیش‌بینی سودشان حدود ۱۳ درصد است. به زبان ساده بخواهیم بگوییم یعنی ۱۳ سال طول می‌کشد تا ارزش شرکت به این سودی که الان در بورس در حال پخش است، برسد. این زمان طولانی و تقریبا دو برابر میانگین تاریخی بورس ایران است، پس از این منظر کاملا علمی‌ایست که سرمایه گذار اندکی علم اقتصاد به خرج داد و متوجه شود سهمها حبابی هستند، دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد . بورس این حباب را نشان می‌دهد ، زمانی که سهام‌داران می‌خواهند سود خود را برداشت کنند. و در آینه وقتی سود تخمینی به اندازه ارزش سهام نباشد، سهام‌داران سرخورده می‌شوند و در صف فروش قرار می‌گیرند.

سال گذشته تمامی‌بازار‌ها با تورم چشم‌گیری مواجه شدند و قیمت‌ها بالا رفت و هنوز هم ادامه دارد. حجم نقدینگی متشکل از پول پرقدرت و شبه‌پول هم به بالای دو هزارمیلیارد تومان رسیده، خب دولت این نقدینگی را به سمت هر بازاری روانه کند، اتفاق خوبی نخواهد افتاد و کالا‌ها قیمت چندبرابری پیدا می‌کنند. دولت از عمد سرمایه‌ها را به سمت بورس هدایت کرده که تقریبا سایر بازار‌ها نوسان کمتری داشته باشد. قضیه هم ساده است، اثر تورمی‌سایر بازار‌ها با سرعت بیشتری در تورم کالا‌ها و خدمات مصرفی خود را تخلیه می‌کند؛ اما در بورس آثار تورمی‌فوری نخواهد نداشت. سال گذشته بورس ۱۸۷ درصد سود داشت. دلار نیمایی رشد ۴۰ درصدی داشت و دلار آزاد حدود ۲۰ درصد و خودرو ۴۰ درصد و ساختمان هم تورم ۴۲ درصدی را پشت سر گذاشت و کماکان با شدت‌وضعف متفاوتی ادامه دارد؛ اما بورس با تورم ۱۸۷ درصدی با نرخ چهار برابری نسبت به سایر بازار‌ها روی قیمت سایر کالا‌ها برخلاف سایر بازار‌ها اثر تورمی‌نداشت. این هم به‌دلیل نقدینگی بود که دولت در بورس سرازیر کرد و اوراق و سهام شرکت‌های زیادی را برای عرضه وارد بورس کرد.

اکنون خیلی از شرکت‌های بورسی اصلا ارزش واقعی این سفته زنی را ندارند؛ اما همچنان در صف خرید سهام، آن هم به قیمت بالا هستند. این معضل بزرگی است.

زمانی که بورس ریزش کند، سهام‌داران این شرکتها اولین گروهی هستند که متضرر می‌شوند، همین‌هایی که این روز‌ها ارزش سهمی‌آن‌ها به شکل فریبنده‌ای در حال افزایش است

این روزها در بورس چه خبر است و چرا دولت راه بورس را برای همه باز کرده است؟
بازدید : 760
دوشنبه 7 ارديبهشت 1399 زمان : 11:22

شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران از ابتدای سال جاری تاکنون بیش از ۴۰ درصد رشد داشته است، پرسشی که بسیاری از تازه‌واردان بورس دارند این است که شاخص کل چیست و چگونه محاسبه می‌شود؟

از ابتدای سال ۹۹ تاکنون شاخص کل بیش از ۲۰۰ هزار واحد رشد کرده است. این ۲۰۰ هزار واحد نزدیک ۴۰ درصد افزایش سطح شاخص بوده است. رشدی که باعث شده اقبال به این بازار بیش از پیش شده و تحلیلگران از اوج‌گیری بیشتر این بازار در ماه‌های آتی سخن به میان آورند. اما سوالی که ممکن است برای تازه‌واردان بورس پیش‌ بیاید این است که این شاخص چیست و چگونه ارزیابی می‌شود؟ چرا در روزهایی که تعداد زیادی از نمادها برای مدتی در محدوده منفی معامله می‌شوند همچنان شاخص مثبت باقی مانده و چرا برخی نمادها تاثیرگذاری بیشتری روی شاخص کل دارند؟ پرسش‌هایی که در بخش اظهارنظر اخبار بورسی مطرح می‌شود.

شاخص بورس چیست و چگونه محاسبه می‌شود؟

به صورت تحت‌اللفظی شاخص کل بورس را می‌توان همچون دماسنج بازار سهام دانست. به طور کلی شاخص عددی است که برای سنجش عملکرد یک مجموعه از متغیرها مورد در یک بازه زمانی خاص مورد استفاده قرار می‌گیرد. در بازار سهام نیز از آنجا نمادهای مختلفی در بورس فعال هستند، برای رصد تغییرات قیمت کلیه نمادها، از یک معیار به نام شاخص کل استفاده می‌شود. البته شاخص کل تنها معیار سنجش بورس نیست بلکه در بورس اوراق بهادار تهران شاخص‌های متعددی وجود دارد که سهامداران می‌تواند برای سرمایه‌گذاری و کسب اطلاعات برای خرید و فروش از آنها استفاده کنند. شاخص کل قیمت، شاخص هم‌وزن، شاخص قیمت و بازده نقدی، شاخص صنعت و شاخص مالی، شاخص سهام آزاد شناور، شاخص بازار اول و بازار دوم، شاخص ۵۰ شرکت برتر، شاخص ۳۰ شرکت برتر و شاخص بازده نقدی. هر کدام از این شاخص‌ها اطلاعات خاصی را در بر دارد به عنوان مثال شاخص کل، تغییرات قیمتی تمام شرکت‌های فعال در بورس را در خود جای می‌دهد و شاخص صنعت شرکت‌های تولیدکننده را شامل می‌شود.

اما مهمترین شاخصی که در بورس مورداستفاده قرار می‌گیرد و در اخبار بورسی بیشتر با آن سروکار دارند، شاخص کل قیمت یا همان شاخص کل است. این شاخص نشان‌دهنده تغییرات کل قیمت نمادها در بازار است و میانگین افزایش یا کاهش قیمت سهام را در بازار مشخص می‌کند. به عنوان مثال وقتی می‌گویند شاخص کل رشد دو درصدی داشته است، یعنی میانگین قیمت پایانی ( نه قیمت آخرین معامله) سهام شرکت‌های بورسی ( با توجه به ارزش معاملات آنها) دو درصد افزایش داشته است.

در این حالت شرکت‌های بزرگتر نظیر فارس، فولاد، فملی و کگل همیشه تاثیر بیشتری نسبت به شرکت‌های کوچکتر بر شاخص کل خواهند داشت و یک تغییر یک درصدی این شرکت‌ها شاید به اندازه مجموع تاثیر ۱۰-۲۰ شرکت دیگر باشد.

به همین دلیل بسیاری معتقدند این شاخص، نمایانگر وضعیت کلی بازار نیست و می‌توان با معاملات دستکاری شده شاخص‌سازی کرد. برای حل این شائبه، شاخص کل هم‌وزن طراحی شد که در آن همه نمادهای پذیرفته شده در بورس وزنی برابر در محاسبه شاخص کل دارند.

بنابراین سهامداران باید به یک نکته مهم توجه داشته باشند، نخست این که افزایش شاخص کل همواره به معنای سودآوری تمامی‌نمادهای بورسی نیست. و بالعکس. در واقع سبد سهام شما ممکن است هیچ ارتباطی با شاخص کل نداشته باشد و حتی همواره برعکس شاخص سوددهی داشته باشد. در واقع هر چه سبد شما متنوع‌تر باشد احتمال اینکه روند سوددهی شما به روند شاخص کل نزدیک باشد بیشتر خواهد شد.

این روزها در بورس چه خبر است و چرا دولت راه بورس را برای همه باز کرده است؟
بازدید : 230
پنجشنبه 21 اسفند 1398 زمان : 19:21

یادی از دکتر بالتازار، پایه‌گذار انستیتو پاستور نوین ایران؛ پزشکی که طاعون و وبا را در ایران ریشه‌کن کرد.

روزهای آخر کاری‌ام در ایران چه زیبا و پویا می‌گذرد؛ علاوه بر تولید، باید در پی بهبود کیفیت واکسن وبا هم باشم. مرحله خشک کردن از طریق انجماد (لیوفیلیزاسیون) در آخرین مرحله ساخت واکسن وبا را تمام کرده‌ام. ساعت یک هکر نست است و حالا می‌توانم بروم و راحت بخوابم.

این روزها چقدر نیاز داریم به یک دکتر بالتازار...

خوب است ‌که همراه منی
بازدید : 220
پنجشنبه 21 اسفند 1398 زمان : 19:21

دکتر جوزف استیگلیتز (اقتصاددانان مشهور آمریکایی و برنده نوبل ۲۰۰۱):

این ویروس تولید چین را کاهش خواهد داد. ما فعلا نمی‌توانیم دقیقا میزان کاهش سرعت رشد اقتصاد چین را پیش‌بینی کنیم. ما اکنون در جهانی زندگی می‌کنیم که اقتصادی بسیار یکپارچه و پیوسته به هم دارد و اگر ویروس کرونا در ابعاد بزرگی رشد کند، آنگاه شاهد خواهیم بود که تاثیرات اقتصادی کرونا از چین نیز خارج خواهد شد و اقتصاد جهانی تحت‌تاثیر عواقب اقتصادی ویروس قرار خواهد گرفت.

دکتر جنت یلن رئیس سابق فدرال رزرو :

اگر ویروس کرونای جدید شیوع زیادی در سراسر دنیا داشته باشد، می‌تواند تاثیرات قابل‌توجهی بر اقتصاد اروپا داشته باشد و علاوه بر آن اقتصاد آمریکا را وارد مرحله رکود کند. یلن معتقد است، وضعیت چشم‌انداز اقتصادی ایالات‌متحده، در صورت شدید نبودن آثار اقتصادی کرونا، خوب ارزیابی می‌شود؛ هرچند به غیر از کرونا نیز ریسک‌های زیادی اقتصاد این کشور را تهدید می‌کنند.

دکتر پل کروگمن (برنده نوبل اقتصاد ۲۰۰۸):

اکنون فدرال رزرو نسبت به قبل ابزارهای کمتری برای مقابله با تاثیرات اقتصادی ویروس کرونا دارد. با کاهش اخیر نرخ بهره توسط فدرال رزرو، اکنون محدوده این نرخ به ۱/۲۵ درصد رسیده است؛ مقداری که مقایسه آن با مقدار نرخ بهره در ابتدای قرن جاری میلادی، حکایت از دست بسته فدرال رزرو برای جنگ با کرونا دارد. دکتر مائورو گیلن استاد مدرسه وارتون دانشگاه پنسیلوانیا:

معتقد است اگر در سال‌های اخیر سیاست و جنگ تجاری دو منشأ مهم نااطمینانی در اقتصاد بوده است، اکنون ما شاهد این موضوع هستیم که بازیگر سومی‌نیز به این جمع اضافه شده است. از نظر او، پیامدهای اقتصادی پدیده جدید تنها منحصر به چین نخواهد بود، بلکه کل اقتصاد دنیا را تحت‌تاثیر قرار خواهد داد. از سویی اقتصاد دنیا، وابستگی بسیار زیادی به رشد اقتصادی چین دارد و از سوی دیگر اکنون کشورهای دیگر نیز با شیوع ویروس دست به گریبان شده‌اند. ویروس جدید، در کنار عوامل گذشته که در اقتصاد دنیا ایجاد نااطمینانی می‌کردند، خود به یک منشأ نااطمینانی جدید بدل شده است.

دکتر لری هیتوی، اقتصاددان ارشد سابق در بانک UBS :

این اقتصاددان سه عامل را برمی‌شمرد که بر اساس آنها، باید نگران صدمه شیوع ویروس کرونا بر اقتصاد جهانی بود. دلیل اول، محدودیت‌هایی است که به‌دلیل جلوگیری از شیوع ویروس اعمال شده است و می‌تواند زنجیره تامین کالاهای مورد نیاز صنعت در سطح جهان را دچار خلل کند. مورد دوم این است که نااطمینانی به‌وجود آمده، می‌تواند مصرف خانوارها را کاهش دهد. مورد سوم نیز که این اقتصاددان عنوان می‌کند، این است که سقوط بازارهای سهام جهان، در صورت تداوم می‌تواند بخش حقیقی اقتصاد را نیز دچار آسیب کند. از نظر هیتوی، اما دولت‌ها راه‌های زیادی را برای مقابله با صدمات اقتصادی کرونا، می‌توانند به اجرا بگذارند.

دکتر نوریل روبینی استاد ایرانی‌الاصل دانشگاه نیویورک:

درباره یک رکود جهانی هشدار داده است. وی سیاست‌هایی را برای محدود کردن آثار اقتصادی شیوع کرونا مطرحکرده است. روبینی پیش‌بینی کرده است که در اثر شیوع این ویروس بازارهای سهام با افول ارزش روبه‌رو شوند، قیمت نفت کاهش پیدا کند و همچنین بازدهی اوراق قرضه ۱۰ ساله نیز با کاهش روبه‌رو شود. روبینی چالش‌های ویروس جدید و جنگ نفتی را نشانه‌ای بزرگ از یک رکود در اقتصاد جهان قلمداد کرده است. او به مقامات پولی پیشنهاد کرده است که راه‌های دسترسی به اعتبارات را تسهیل کنند، پول بیشتری در اختیار مصرف‌کنندگان قرار دهند و همچنین سطح نقدینگی را نیز افزایش دهند.

خوب است ‌که همراه منی
بازدید : 402
پنجشنبه 21 اسفند 1398 زمان : 19:21

ماه گذشته در اکونومیست جهانی مطلبی درباره رهایی ۸۰۰ میلیون چینی از شرایط فقر منتشر شد.

در زمان دانشجویی، به مقتضای حال و سن، در تفکر و تکاپو برای یافتن الگوهایی برای زیست بهتر هموطنانمان بودیم و در این میان خواندن کتابهای مرتبط جای ویژه‌‌‌ای داشت.

یکی از کتابهایی که در آن زمان بین دانشجویان دست بدست میشد، کتاب جفرافیای گرسنگی اثر ژوزوئه دو کاسترو بود. در بخشی از آن کتاب درباره چین اشاره داشت که سیر کردن شکم 800 میلیون چینی را میتوان معجزه اقتصادی قرن بیستم به حساب آورد. در آن دوران و اوج رونق تفکرات چپ، این موضوع به عنوان سند انکار ناپذیری برای موفقیت سیستم چپ ارائه می‌شد.

لیکن زمان گذشت و در دوران دنگ شیائو پینگ چین به دنده راست چرخید و معجزه بزرگتر و همه گیر تر رخ نمود. ثروتمند کردن 800 میلیون نفر و حذف فقر را می‌توان بزرگترین معجزه هر نظام اقتصادی به حساب آورد. کشوری که با مدیریتی کارآمد و ملتی سخت کوش ظرف 40 سال از مرحله سیر کردن شکم، در حال طی کردن پله‌های نهایی آقایی بر اقتصاد جهان است.

چگونه چین مسیر توسعه را طی کرد و بیش از دو دهه شاهد رشد اقتصادی بیش از 10 درصد بود؟

چگونه چین توانست فقر را در کشور ریشه کن کند و 800 میلیون نفر را به درآمدهای بالاتر از متوسط جهان برساند و ظرف 4 دهه درآمد سرانه کشور را از 100 دلار به 800 دلار ارتقاء دهد؟

چگونه چین همه امکانات، منابع و بازار بین المللی را برای ارتقا اقتصاد کشورش به کار گرفت؟

برخی ویژگی‌های چین امروز چنین است: موفق ترین کشور در کاهش فقر، سریعترین رشد اقتصاد جهان، بیشترین ذخایر ارزی در جهان، بیشترین سرمایه گذاری خارجی در چین، بزرگترین سرمایه گذار خارجی در کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته، بیشترین اثر گذار در سیاست بین المللی و ....

باید چین را بیشتر شناخت و از آن آموخت. سختکوشی، کار مداوم و بدور از غوغا سالاری خصیصه بزرگ چینی‌هاست.

چین دارای دولتی کارآمد و توسعه خواه است و راهبرد بلند مدت آن تنش زدائی و تعامل مثبت با همه جهان است و رویکردهای خود را دائما اصلاح کرده و روند آزادسازی اقتصاد را گسترش می‌دهد.

انتخاب چین تعامل مثبت با جهان و استفاده حداکثری از امکانات مالی بین المللی در زمینه بازارهای پول و سرمایه گذاری خارجی است و توانست منابع عظیم مالی را جذب کرده و تولیدات خود را به بازارهای جهانی سرازیر کند.

چین چه کرد و ما چه کردیم؟

"در حقیقت چین «انتخاب کرد». انتخاب چین افزایش مستمر درآمد سرانه شهروندانش و توسعه رفاه در کشوری بود که نیم قرن قبل مردم نخستین دغدغه‌شان سیر کردن شکم‌شان بود".

نظر اقتصاددانان مطرح در مورد آثار اقتصادی کرونا

تعداد صفحات : 3

آمار سایت
  • کل مطالب : 36
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 345
  • بازدید کننده امروز : 346
  • باردید دیروز : 57
  • بازدید کننده دیروز : 55
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 885
  • بازدید ماه : 466
  • بازدید سال : 8682
  • بازدید کلی : 43584
  • کدهای اختصاصی